انسان در مسیر زندگی خود مقابل حوادث متفاوتی قرار می‌گیرد تا آنجا که بعضا دچار تغییر در رفتار های سیاسی و حتی تغییر در چارچوب های فرهنگی خود می شود چراکه براساس شرایط مجبور به انتخاب گزینه می‌شود. بسیاری، این اتفاقات را ناشی از علایق سیاسی می‌دانند که برخی از اقدامات و تصمیمات به دلیل حضور در مناصب سیاسی دچار تغییر در تصمیم گیری و ابعاد آن می شود.
ارومیه و البته بهتر است بگوییم استان آذربایجان غربی نیز از این چنین افرادی بی بهره نیست چراکه در پی تغییر جریان های سیاسی، افراد نیز در راس قدرت با شکستن و انکار گذشته سیاسی و فرهنگی خود جهت ادامه حضور در میان مسئولین انتصاب کننده می پردازند.
اگر دیروز فردی در لیستی قرار می‌گرفت که پیشوند اصولگرایی را بر خود یدک می‌کشید، فردا در لیستی قرار می گیرد که اصلاحات را در راس افکار خود می‌داند.
همین حرکات؛ نگاه مردم را تغییر می‌دهد، دیگر کسی وعده های مسولین را باور نمی‌کند و کسی به این چنین سیاستمدارانی اعتماد نمی‌کند. باتوجه به انتظار امروز مردم از تعهد سیاستمداران، باید این سوال را پرسید که چرا حرف و گفتار این چنین سیاستمدارانی در موازات هم نیستند؟
مردم در تناقض بین حرف و عمل!
مردم استان آذربایجان غربی در طول تاریخ اثبات کرده اند که مردمی شریف و مهربان بوده و اِرق ملی نسبت به کشورشان دارند که در بدترین شرایط و سختترین زمان ها نیز در کنار مسئولین و برای بهبود شرایط تلاش کرده اند، اما بعضا مدیرانی روی کار میرسند که نگاهشان به مردم صرفا یک سبد کالایی است تا ابرازی برای رسیدن به سطح بالای مدیریتی خود باشند.
در حالی که نجابت مردم نشان می‌دهد که اگر مدیران به وعده های خود نیز عمل کنند مطمعنا این مردم چشمانشان را به ضعف های مسولین خواهند بست.
در پی مصاحبه های میدانی میتوان به این موضوع پی برد که مردم از مسئول شهری می‌خواهند که خود را درگیر مسائل سیاسی جاری در سطح استان یا حتی کشور نکنند چراکه تلاش و تکاپو خود را برای بهبود خدمات شهری به عموم مردم و بخش های مختلف شهر داشته باشد. دوست ندارند مدیر شهری‌شان برای اینکه در مقام سیاسی به قدرت بالاتری برسد دست به حمایت از فرد یا جریانی که منتسب خونی اوست بزند، به خصوص اگر آن فرد از لحاظ سیاسی و حقوقی شناخت نسبتا کمی با وظیفه قانونی حوزه انتخابیه داشته باشد و در حالیکه مردم با اعتراضات خود را با هر شکلی نشان می‌دهند اما نام نماینده شان در لیست پس گرفته های امضاء برای استیضاح یا سوال از رئیس جمهور منتشر می‌شود.
مردم می دانند اما باز نجابت به خرج می‌دهند که فرد دیگری به نام دریاچه ارومیه تلاش سیاسی می‌کند تا ماهی صید کند.
مردم نجابت به خرج می‌دهند که با کمپین هایشان نیز همراه می‌شوند و با یک بطری آب معدنی یا یک سطل آب که توسط سلبریتی ها اعلام می‌شود تا بلکه این آقایان اذهان را از وعده های عملی نشده شان شست‌وشو دهند. چراکه آنها می‌دانند مردم برای زنده کردن نگین فیروزه آذربایجان حاضرند تاریخ وعده ها را هم جابه جا کنند و فراموش کنند که وی روزی خود در راس احیاء بود.
در شرایطی که امروز ایران اسلامی و به ویژه انقلاب اسلامی در سپهر سیاسی منطقه و حتی جهان قرار است نمونه و مدل سیاسی خود را برای استفاده مستضعفین ارائه نماید چنین رفتارهایی موجب ناراحتی و یاس و ناامیدی است.
انقلابی که شد؛ انقلابی که باید بشود!
انقلاب در ادبیات سیاسی به معنای تغییر در چارچوب های سیاسی از لحاظ فرهنگی و اجتماعی است، انقلابی نیز کسی است که بتواند به مبانی و ارزش های اساسی انقلاب پایبند، هدف گیری آرمانهای انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها، پایبندی به استقلال همه جانبۀ کشور، حساسیت در برابر دشمن و عدم تبعیت از او، تقوای دینی و سیاسی را داشته باشد. اما پرسشی مطرح می‌شود که مسئولین و دوستان حاضر در راس تا چه اندازه آماده هزینه کرد این موضوع هستند؟ باید گفت در بسیاری از موارد و حتی در همه آنها مسئولین حاضر در استان حاضر به انتخاب این تصمیمات و اقدامات نیستند.
همتی که امروز در بین مسئولین ناپیداست روزی برای توسعه و بهبود شرایط استان علنی بود، روزی که نه پشت میزهای گران قیمت بلکه پشت خودروهایی بود که برای خدمت به روستاییان و محرومین آن هم‌با نام های مستعار تلاش می کردند.
پایبندی به ارزش‌های انقلاب را که میتوان در موضع گیری های رهبر معظم انقلاب دید؛ به فراخور علایق جریانات سیاسی و تعاملات خود را مورد معامله قرار می‌دهند، در عوض اینکه در مقابل دشمن موضع بگیرند به همان وابستگی ها سیاسی خودشان علیه جریان مقابل برای تهیه خوراک سیاسی رسانه ها موضع می‌گیرند! استکبار ستیزی و باور به اینکه دشمن در مقابل است و برای تلاش به پایندی به استقلال وجودی کشور تلاش نمایند و به عدم موضوع گیری سیاسی برای دلخوشی حال اپوزیسیون یا حتی دشمنان شود.
شاید مهمترین بحث، همین بحث تقوای دینی و سیاسی است که در آن فرد تلاش می‌کند خود را از گناهان و آتش دوزخ الهی دور کند که به تقوی فردی منجر می‌شود اما از آن سو در راه تحقق مباحثی که انتظار دینی از ماست تلاش کنیم و حتی اگر نیاز باشد از لغزش هایی که می‌تواند به سوء استفاده دشمن از آن بشود پرهیز کند.
امروز دوباره به یک انقلاب نیاز داریم انقلاب به معنای تغییر، انقلاب نه در ساختارها بلکه در افراد و انتخاب این افراد است، در این سالها عده ای از سازندگی گفتند، عده ای از اصلاحات سیاسی، برخی عدالت را محور قرار دادند، گاهی سیاست خارجی و برجام را. اما در همه این مدت رفتارهایی را شاهد هستیم که صرف نگاه به جریانات بیرون برای بهبود شرایط معیشتی مردم تلاش می‌کنند.
این مهمترین وجه امروزی است که اگر برای این اتفاق نیازمند حتی بروز یک انقلاب در تصمیمات و انتخاب ها باشیم باید اتفاق بیافتد و این بدون اینکه مردم با چه دیدگاه به قضاوت مسئولین و اتفاقات خواهند پرداخت و از طریق انتخابات و دقت در این انتخاب ها است. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که این امر باید ابتدا از خود مردم و اتخاذ تصمیمات انقلابی در اصلاح شرایط زندگانی خود از طریق حمایت از اقلام و کالای ایرانی، و مطالبه گری از مسئولین با استفاده از ظرفیتی به نام رسانه ها بپردازند.
همانطور که در قرآن کریم میخوانیم که إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ .
منبع : کوشش
دیدگاه ها (0)