به گزارش فاطر۲۴ ، آقایون رو به دورافتادهترین مناطق قطب شمال تبعید کنیم! چند روز قبل، یکی از بانوان مدیره استان با حفظ سِـمَت، مُدیره مجموعه دیگه ای شدند؛ که اینخبر یکی دو نکته کوچولو در اعماق خود دارد (البته نکات اون قدر تو اعماق هست که دست خودم هم بهش نمی رسه !) .
نکته اینه که خشکسالی فقط به طفلی دریاچه ارومیه و شیر آب خونه ما محدود نیست بلکه علاوه بر قحط الرجال با قحط النساء هم دست به گریبان هستیم طوری که برخی بانوان مجبورن دو جور امضاء خلق کنند و دو جور لباس بپوشند تا بتونند دو مسئولیت متفاوت رو عهده دار شن!
نکته دیگر هم اینکه؛ انتصابات اخیر و زنانه شدن حتی مردانه ترین جاها، یک درس انسان شناسی برای خدا داره، که آقا ما این همه شایسته ایم و وارسته ایم، پس چرا از ۱۲ امام معصوم (ع) و ۱۰۰ هزار و خرده ای پیامبر گوشه ای چشمی هم به ما نکردی؟!
خدا هم که حرکت بعدی اش معمولا قابل پیش بینی نیست یه وقت دیدی دنیا رو تِرِکوند و از نو ساخت و ما شدیم همه کاره این دنیا و اون دنیا ! یه نکته دیگه هم اینکه با این سری اتفاقات که اخیرا شاهدیم یه تکه ای از داستان جمال زاده رو بنده در ذهن مبارکم ریکاوری می کنم که «این کشور زن ندارد»!
فکر کنم جمال زاده دوباره به ایندنیای فانی نزول اجلال کند بنویسد « این کشور مرد ندارد». دانشگاه، کافی شاپ، جلسات اداری، نشستهای مافیایی، صف بـَربـَری، صف استخدام، سفر زمینی و دریایی و فضایی و ورزشگاه پرورش اندام و قلیان سَراها میری همه جا رو نـِسوان مظلوم و محنت چشیده دوران تصاحب کردند، واقعا مَردها کجا هستن؟!
البته تناول شدن حق بانوان مظلوم در بسیاری از جاها رو شاهد هستیم، مثلا یه خانوم چرا نباید طناب رو دور گردن فرد اعدامی بندازه و چهارپایه رو از زیر پاش پرت کنه؟ یا نتونه تو قصابی و کشتارگاه دام و طیور ذبح کنه؟ ما خانوما که چرخ دنیا رو داریم میچرخونیم فکر کنم با این فَـرمون، بدون ترمز، ایست بازرسی و تک سرنشین جلو بریم، مردها رو به عنوان بـَرده بفروشیم یا اینکه به دورافتادهترین و صعبالعبورترین مناطق قطب شمال تبعید کنیم طوری که دیگه نتونند برگردند، یا استرالیا بفرستیم کانگورو بچرونند این جوری جلوی چشم مون نیستن و بیشتر بهمون خوش میگذره. البته میتونیم آقایون رو به آمریکا و عربستان هم کوچ اجباری بدیم و شغل هم براشون جور کنیم، تـِست میزان قدرت جلیقههای انتحاری!
خلاصه اینکه؛ اینقدر در افکار ناپلئونی و حمایت از حق و حقوق مون غرق شدیم و اینقدر شورش رو درآوردیم که بی نمک شد، زنها مرد شدن و مردها زن (شاید هم غیب یا تبخیر شدن). الان خانومایی که اینو خوندین میگید که پس چرا خودت کار میکنی، اول اینکه خُب این دعوا نداره، میگم! میگم من خودم یه قربانی هستم قربانی یک طرز تفکر، از طرفی اِشغال عرصه خبرنگاری خودش خدمت به آقایونه، تا دنبال شغل نون و آبداری باشند.
سونیا بدیع