به گزارش فاطر ۲۴ ، در یادداشت قبلی با عنوان دشمن خط تفرقه را میان مردم ایران و عراق دنبال می کند به رابطه ی میان مردم ایران و عراق و دولت های دو کشور پرداختیم . در ادامه باید گفت در بررسی فعالیت اخیر رسانههای سعودی و صهیونیستی و نیز سطح پیامهای تفرقهافکنانه که در شبکههای اجتماعی عراقی و ایرانی ردوبدل میشود و نیز طیف محتوا و شایعهها از دور جدیدی از حملات علیه اتحاد حکایت دارد.
در عراق جریانهای سیاسی درونگرا مثل جریان صدر بهاشتباه درونگرایی و استقلالطلبی را به نفی ایران تعبیر میکنند درحالیکه این اشتباهی محاسباتی و راهبردی است. جریانهایی نفیکننده ایران نسبت به امریکا البته واکنش سختی ندارند.
خطاب به جریانهای سیاسی درون عراق باید گفت بین ایران و امریکا تفاوتهایی وجود دارد که اتفاقاً بودن ایران را ضروری و قطع ید آمریکاییها را ایجاب میکند.
امریکا سابقهای استکباری داشته و البته در برهههای مختلف کاملاً بر ضد عراق عمل کرده است. آنها صدام حسین را بر سرکار آورده و در یک توطئه انگلیسی آمریکایی وارد قدرت کردند. قبل از انقلاب با حمایت از صدام اعراب را کنترل و موازنه قدرت میان پهلوی و بعثیها ایجاد کردند. بعد انقلاب هم هر کاری کردند تا عراق قدرت بگیرد و رژیم بعثی را در حمله به ایران تشویق و حمایت و رهبری کردند و بعد از اتمام جنگ به بهانه حمله به کویت صدام را که سودای گردنکشی داشت تنبیه کردند. صدام را ساقط و مردم عراق را کشتند. زیرساختهای عراق را نابود کردند و ناموس و غیرت مسلمان را در عراق به تاراج بردند. آمریکاییها همواره مانع استقلال عراق بودند و نمود آن در نحوه تعامل امریکا قبل و بعد از تشکیل هر دولت و مجلسی در عراق مشهود است. سیاهه جنایتهای امریکا علیه ملت عراق خصوصاً کشتار شیعیان و کرد های عراق و نیز در تخاصم و بیحرمتی به مرقدهای شریف اهلبیت خصوصاً کاظمین فراموش نمیشود و بعید است تودههای مستضعف مردم عراق فراموش کنند ذلتهایی را که امریکا مستقیم و غیرمستقیم خصوصاً با داعش بر ملت عراق وارد کرد.
اما ایران بهعنوان دوستی صدیق همواره و در هر حالی ملت و دولت عراق را حمایت کرد و بالاترین این حمایتها هم در قضیه داعش و مبارزه با تکفیریها بود. هیچکس نمیتواند نقش ایران را در مبارزه و مقابل با داعش و القاعده و بعثیها در عراق کتمان کند. مبادلات اقتصادی خصوصاً انرژی و برق و نفت و گاز حداقل مواردی است که عراق را به تقویت روابط با ایران رهنمون سازد.
پس جریانهای سیاسی عراق باید با بصیرت دوست را از دشمن تمیز دهند. این جریانها همچنین نباید فریب دشمن در لباس دوست را بخورند. مشخص است که سعودیها در منطقه مزدور و مجری دستورات آمریکاییها است و اعتماد به آل سعود و تکیهبر صفاتی مثل عربی، اسلامی (از نوع آمریکایی) و البته دلارهای خوشرنگ رژیم کودک کش سعودی و آغشته به خون یمنیها اشتباه محض و مرگبار است و عراق را به دورانی مشابه صدام سوق میدهند.
جریانهای سیاسی داخلی هرچند هوشیار هستند اما مشخص است که امریکا در ایران و نیز جریانهای سیاسی افراد نزدیک و بعضاً دوستهایی دارد که سعی میکنند بر طبل اختلاف بکوبند این جریانها با رسانههایشان سعی دارند در یک نقشه همهجانبه رابطه ایران و عراق را شکر آب کنند. در جریان خاموشیها فراموش نمیشود چه کسانی و جریانهایی به فروش برق به عراق انتقاد میکردند و البته عراق را در بی آبی خرمشهر و خوزستان مقصر میدانستند؛ و قضایایی مثل آتش زدن عمدی بخش عراقی هور یا بیتفاوتی در قضیه ریز گردها را میسازند. البته به لطف ولایتفقیه در ایران این جریانها نمیتوانند اهداف خود را در بدنه حکومتی کشور دنبال کنند.
در عراق کاملاً وضع متفاوت است و امکان اشتباه وجود دارد این احتمال در ماجرای تحریمهای جدید امریکا علیه ایران و واکنش عراقی و نیز موضعگیریهای جریان صدر مشخص است.
به قلم صابر شاهی